دکارت با وضوح و تمایز بنظرم معرفت درست میکرد نه یقین،
یقین در منطق قدیم و فلسفه ی ارسطویی کارایی داشته،
زمانی، اولیات،مشاهدات، تجربیات، متواترات، حدسیات و فطریات
این ها بدیهیات پایه ی یقینیات بودند و بدیهی حساب میشدند اما امروز اینجور نیست
دکارت
یعنی الان" محال بودن اجتماع نقیضین " بداهت خودشو از دست داده ؟!!!
اجتماع نقیضین هم باید دو طرف آن فرض گرفته بشود تا به تناقض برسد،
خیر امروز یک دانشی هست بهش میگویند معرفت شناسی، کنکاش میکنند فیلسوفان که معرفت و دانش چی هست، اونها نمیگویند یقیین معرفت است و فاکتور های دیگری برای معرفت قائل هستند،
یقین فلسفه ی ارسطویی کارایی داشت امروز ندارد،
خیر امروز یک دانشی هست بهش میگویند معرفت شناسی، کنکاش میکنند فیلسوفان که معرفت و دانش چی هست، اونها نمیگویند یقیین معرفت است و فاکتور های دیگری برای معرفت قائل هستند،
یقین فلسفه ی ارسطویی کارایی داشت امروز ندارد،