💠 آیا معرفت مستلزم یقین است؟

ارسال پست
sadiq
Site Admin
پست: 146
تاریخ عضویت: می 22, 2023, 9:11 pm

💠 آیا معرفت مستلزم یقین است؟

پست توسط sadiq »

برخی شرط سختگیرانه یقینی بودن را برای معرفت لازم می‌دانند. [یعنی] علاوه بر صدق، عدم امکان کذب را هم شرط معرفت می‌دانند. به عبارت دیگر، آنها خطاناپذیری را نیز شرط معرفت می‌دانند.

🌀 اصل خطاناپذیری معرفت:
«اگر شخص S به گزارۀ P معرفت داشته باشد آنگاه باور S به P خطاناپذیر است»

🔺منظور از خطاناپذیری، خطاناپذیری نسبت به شواهد است. شاهد امری است که مبنای معرفتی باور است (یعنی احتمال صدق باور را افزایش می‌دهد). به دست دهندهٔ توجیه باور شاهد، خود می‌تواند یک یا چند باور باشد؛ مثلاً مبنای معرفتی باور من به «زمین خیس است» می‌تواند باور من به گزاره‌های «اگر باران ببارد آنگاه زمین خیس خواهد شد» و «اکنون باران می‌بارد» باشد و [یا آنکه شاهد، تحقق] تجربه من با پای برهنه بر زمین خیس قدم گذاردن، باشد. پس می‌توان هم از تحقق یک شاهد سخن گفت و هم از صدق آن.

📌خطاپذیری شواهد
یک باور وقتی خطاپذیر است که تحقق/صدق شواهد آن باور، صدق محتوای آن را ضروری نکند؛ یعنی ممکن باشد شواهد آن باور محقق/صادق باشند، اما محتوای باور کاذب باشد. مثلاً اگر شاهد من برای باور به گزارۀ «گربه‌ای در اتاق مجاور است» (P)، شنیدن صدایی از اتاق مجاور باشد (E)، این باور خطاپذیر است. زیرا شاهد E صدق P را ضروری نمی‌کند. یعنی ممکن است من دارای شاهد E باشم و باور خود به P را بر شاهد E مبتنی کنم، اما P صادق نباشد. مثلاً اگر در اتاق مجاور گربه‌ای وجود نمی‌داشت و صدای ضبط شده گربه پخش می‌شد هنوز دارای شاهد بودم، اما P صادق نبود.

📌 خطاناپذیری شواهد
یک باور وقتی خطاناپذیر است که تحقق/صدق شواهد آن باور، صدق محتوای آن را ضروری کند؛ یعنی ممکن نباشد شواهد آن باور محقق/صادق باشند، اما محتوای باور کاذب باشد. مثلاً اگر شاهد باور من به «من هستم»، «من می‌اندیشم» باشد، باور من به «من هستم» خطاناپذیر است. چون ضرورتاً اگر بیندیشم، وجود دارم.

🌀 تعریف معرفت خطاناپذیری:
با توجه به این ملاحظات باور خطاناپذیر را می‌توان به این صورت تعریف کرد:

«معرفت شخص S به گزاره P خطاناپذیر است، اگر و تنها اگر شواهد E که S باورش به P را بر آن شواهد مبتنی کرده است، صدق P را ضروری کنند»




📌 نقض‌ناپذیری شواهد
به نحو دیگری هم می‌توان نکتۀ بالا (خطاناپذیری شواهد) را صورت‌بندی کرد. ممکن است شاهدی ناقض شاهدی دیگر باشد؛ یعنی اثر معرفتی شاهد نخست را خنثی کند. مثلاً فرض کنید که من بر اساس شاهد بصری‌ای که دریافت می‌کنم باور می‌آورم که میز قرمزی در اتاق است.

▪️باور: میز قرمزی در اتاق است.

▪️شاهد ۱: تجربه بصرى من

حال فرض کنید که با مطالعه دقیق‌تر وضع اتاق، به شاهدی دیگر دست می یابم.

▪️شاهد ۲: اتاق با چراغی قرمز روشن شده است.

شاهد ۲، ناقض شاهد ۱ است. یعنی شاهد ۲ اثر توجیهی شاهد ۱ را به نفع باور «به میزی در اتاق است» خنثی می‌کند. به عبارت دیگر، اگر تنها دارای شاهد ۱ می‌بودم معقول بود که باور داشته باشم «میزی در اتاق وجود دارد»، اما اگر علاوه بر شاهد ۱ واجد شاهد ۲ هم باشم، آنگاه باور پیشین دیگر موجه نیست. چون در اتاقی که با نور قرمز نورپردازی شده است، بسیاری از اشیای غیر قرمز هم قرمز به نظر می‌رسند.

🌀 اصل نقض‌ناپذیری:
با این توضیحات کسی که به خطاناپذیر بودن معرفت قائل است معتقد است که:

«باور شخص S به گزارۀ P که بر اساس شاهد E کسب شده است، مفید معرفت است اگر و تنها اگر باور S به P هیچ ناقض ممکنی نداشته باشد.»

🔺نکته مهم در تعریف بالا این است که علاوه بر اینکه نباید شاهد بالفعلی ناقض شواهدی باشد که باور شخص بر آنها مبتنی است، هیچ شاهد ممکنی نیز نباید باور شخص را نقض کند. به عبارت دیگر، باید شاهد شخص برای باور چنان باشد که اگر شاهد دیگری می‌داشت در باور او خللی به وجود نمی‌آمد. مثلاً اگر شاهد من برای باور به «میز قرمزی مقابل من است» تجربه ميز قرمزی دیدن باشد، این باور من خطاناپذیر نیست، چون ممکن بود شاهد دیگری می‌داشتم که ناقض شاهد من برای باور به «میز قرمزی مقابل من است» باشد.


📌ناقض شواهد حسی [امکان رویا]
باور من به وجود اشیای جهان خارج مبتنی بر شواهد حسی است. اما این شواهد ناقض‌های ممکنی دارند. مثلاً جهان ممکنی را فرض کنید که من دارای همین شواهد حسی‌ای هستم که در جهان واقع دارم، اما در عالم رویا هستم. [در این حالت ممکن] من دقیقاً دارای شواهد تجربی هستم، ولی متعلق باور من، وجود اشیای جهان خارج، کاذب است. به عبارت دیگر در حالت فوق، من در جهانی هستم که دقیقاً از لحاظ پدیداری معادل وضعیت پدیداری من در جهان واقع است، اما متعلق باورهای من صادق نیستند.

🌀 استدلال امکان رویا:
این سناریو [امکان رویا] ناقض شواهد حسی من‌اند. زیرا:
۱. باور من به وجود اشیای جهان خارج مبتنی بر شواهد حسی من است.
۲. شواهد حسّی ناقض‌های ممکنی چون سناریو در عالم رؤیا بودن دارد.
۳. پس باور من به جهان و وجود اشیا در جهان خارج
خطاپذیر است.
۴. اصل خطاناپذیری معرفت [صادق است].
۵. پس من به وجود جهان خارج معرفت ندارم.

🔺اگر بپذیریم که به جهان خارج معرفت داریم، باید یکی از سطور استدلال بالا را نپذیریم. به نظر می‌رسد مقدمۀ مقصر، اصل خطاناپذیری معرفت است. ردّ این مقدمه بدین معنی است که خطاناپذیری شرط لازم معرفت داشتن نیست. این نکته موید اصلی روش‌شناسانه است. اگر آنچه را باید به صدق یک گزاره و باور به آن گزاره اضافه شود تا معرفت حاصل آید توجیه بدانیم، کسی که به نظریه خطاناپذیری معتقد است تنها توجیه‌هایی را می‌پذیرد که امکان خطا را (نسبت به شواهد) سلب کنند. یعنی یکی از الزامات این نظریه رخصت ندادن به باور موجه کاذب است. در مقابل، ردّ این نظریه بدین معنی است که هر نظریهٔ توجیه باید به باورهای کاذب موجّه هم رخصت دهد.

📚 آشنایی با معرفت شناسی (ص ۲۷-۳۴)
✍ محسن زمانی
ارسال پست

بازگشت به “معرفت یا یقین”